کلام اسلامی، ثمره تلاش متکلمان چند سده نخست تاریخ اسلام است. در میان آموزه های اصلی کلام اسلامی، تجرد خداوند از یک طرف و جسم انگاری ماسوای او از سوی دیگر، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این رویکرد از معدود مباحثی است که تقریبا بین همه فرق کلامی، بویژه در قرون اولیه هجری مشترک است؛ معتزله، امامیه، اشاعره و دیگر فرق کلامی همه در این عقیده اتفاق نظر دارند. این اجماع، ریشه در جایگاه دین ورزی آنها دارد، چرا که معتقدند ورود بحث «تجرد» به ماسوی الله موجب سستی پایه های توحید می شود و ارکان خداشناسی را تحت تاثیر قرار می دهد. از اینرو، متکلمان ماسوی الله را اموری جسمانی (خواه جسم لطیف یا جسم کثیف) می دانند و «مجرد» را حقیقتی کامل و بی نیاز مطلق معرفی می کنند.این نظریه، مبنای برخی از اصلی ترین آموزه های کلامی بوده است. نفی تشبیه و نفی عوالم غیر مادی (مثل عالم عقول) از وجوه سلبی این دیدگاه بشمار می آید و جسمیت ملائکه، حدوث عالم، فنای عالم و معاد جسمانی، از وجوه ایجابی آن است.